سجاد ممیوند

ساخت وبلاگ
فراقت با دلم کاری کند که هر لحظه می خواهم برآرم از دلم آهی ، بسوزد هفت دریا را #سجاد_ممیوند ۲۶ اسفند سال هزار و چهارصد و یک ساعت ۱۶:۱۰ سجاد ممیوند ...
ما را در سایت سجاد ممیوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajadmamivand بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 17:18

دلا با من چه ها کردی چنین میمیرم و هستم ندارم در قدح باده ولی مجنونم و مستم چنان کردی تو با جانم که گویی مردنم سهل است شهادت می‌دهد جانم گَهی مرده ،گَهی هستم ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۲۵ سجاد ممیوند ...
ما را در سایت سجاد ممیوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajadmamivand بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 17:18

من دلم تاب ندارد ز خود اختیار ندارد چو بلوط غرق آتش رمق دفاع ندارد تو بیا و جان من شو آتش اجاق من شو به تو سجده میکنم من و بیا خدای من شو علت وفای من تو ، طلب و دعای من تو روزی و رضای من تو همه ی جهان من تو متعهد به عشق تو من، شادمان از عشق تو من نفسم اگر بخواهی دهمت به اشتیاق من سنگ منم تو کیمیایی و ملیح تر از طلایی احتمال این زیاد است که فرشته ی خدایی ماه سمبلی ز رویت کشتزار مثال مویت دنیا بوَد سبویت منم آن گدای کویت رخ تو ورد زبانم ، عشق تو مایه ی جانم سجاد ممیوند ...
ما را در سایت سجاد ممیوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajadmamivand بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 17:18

قاصدک های حسود یک به یک از تو گذشتند بهتر است احوال خویش را بهر تو نامه کنم سجاد ممیوند سجاد ممیوند ...
ما را در سایت سجاد ممیوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajadmamivand بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 17:18

سر و دست و تن و پایم فدای دست سقایم تمام روح و معنایم فدای راه آقایم سجاد ممیوند سجاد ممیوند ...
ما را در سایت سجاد ممیوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajadmamivand بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 17:18

ای دوست کجایی که ز تو خرده گرفتم احوال بدم را زتو آزرده گرفتم از دوست به یادگار زخمی دارم هر روز ز یادگار تو بوسه گرفتم روزی که فراق تو نکاح دل من شد دستی به پشیمانی به پیشانی گرفتم از روز جدایی که بگویم که چه ها شد دیوانه ترین مرد جهان نام گرفتم آن شب که به خواب من بیچاره گذشتی دلدار" در آغوش دگرباره گرفتم صبحش که نبودی و من و وسوسه ی عشق بیچاره تنم را که از او روح گرفتم رفتی و نماندی و چه شد عهد و وفایت از جمع جدا گشتم و آسوده گرفتم ۱۴۰۲/۶/۶ #سجاد_ممیوند سجاد ممیوند ...
ما را در سایت سجاد ممیوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajadmamivand بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 17:18

ز اعجاز جهان اینکه خودم در دام میبینم خودم را مبتلای تو تو را صیاد‌ میبینم تو رفتی از جهان من و من تنهای تنهایم جهان را با دو چشم سالمم تاریک و تار میبینم تو را از دور میبینم پس از یک عمر دلتنگی چه فطر باشد چه قربان من تو را چون ماه میبینم چه حکمت هاست در بختم به واللهِ نمیدانم تَفاُل کردم و ‌رمال بگفت چیزی نمیبینم مرا چون ماه دوری از تو ممکن نیست زمین من یهودا مَشیی و خود را درون چاه میبینم ۱۴۰۲/۰۶/۲۲ #سجاد_ممیوند سجاد ممیوند ...
ما را در سایت سجاد ممیوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sajadmamivand بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 17:18